کیست خدا را یاری کند؟
﴿ یا أَیهَا الَّذِینَ آَمَنُوا کونوا أَنصَارَ اللَّهِ کمَا قَال عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ لِلْحَوَارِیینَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ…﴾
کیست خدا را یاری کند؟
آه و افسوس! این امام حسین علیهالسلام است که در میان دشت، با تنی خسته و مجروح، بر پیکر خمیدهی تیغِ جهادِ خود تکیه زده، رساترین فریاد تاریخ را سر داده و صدایش در آسمانها نیز جگرسوز و غمبار گشته که:
«هَلْ مِنْ ناصِرٍ ینْصُرُنی؟»
نکند که مولا بی یاور شده؟! اگر چنین است، چهطور این خیل ملائک در آسمان، گوش دل به فرمان آن بزرگوار سپردهاند؟
یاور تو کیست جز خدا که بر گوش این نانجیبان، کلام حق میخوانی؟ مگر عبدالله بنحرّ نبود که یاری شما را رد کرد و تنها خواست اسبی برایتان به کمک بفرستد؟! حال آن که همگی محتاج و فقیرند و این شمایید دارندگان همهی ذخائر دارین. و تو ای محبوب خدا! حجت و حبیب خدایی که اگر اشارتی از تو باشد، زمین سراسر از ملائکی میشود که جنگ در رکاب تو را آرزو و افتخاری بس عظیم میپندارند.
حال این ملائک که آرزومندند و این عبدالله بنحرّ که بر جان خود ترسیده.[1]
کاش بودیم! کاش بودیم آن زمان که تو تنهای تنها، در میان دشمنانی بودی که به تنهاییات میخندیدند!
کاش بودیم و در زیر نگاه آسمانی تو، جانِ یکباره که سهل است، جان هفتاد بارهیمان را فدای تو میکردیم!
کاش بودیم و با یاریت میخریدیم آنچه را که دشمنانت فروختند!
و آن نبود؛ مگر سعادت و رستگاری[2]
و در زیر سایهی تو بودن،
به همراه خشنودی خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآله.
آری! فروختند و چه ارزان هم فروختند! یکی به بهای ملک ری و دیگری برای کیسهای گندم!!
کاش آنان که شمشیر کینهی پدرت[3] را به روی تو و فرزندانت کشیدند، قدر نعمت یاری تو را میدانستند!
کاش این تنها آرزو نبود و میتوانستیم در یاری تو دستانت را به دست گیریم و خدا را خشنود کنیم!
میدانی ای حجت خدا! خدا تو را و یاری ات را بسیار دوست میدارد؛ چرا که یاری برگزیدگان درگاهش را یاری خود دانسته است[4] و به یاورانشان، بشارت های نیک داده.
مولای من! کربلا غمی شد جاودان و آرزوی یاری تو، رؤیایی بیکران؛
لیک ما ناتوانان، مهدی علیهالسلام را نیز فراموش کردهایم.
مگر امام زمان ما نشانی از غربت جدّ مظلومش ندارد؟! آیا دشمنانش کماند؟!
آیا کسی هست که هر روز حتی به قدر ساعتی به یاد غربت او آشفته گردد و اشک غم بریزد؟[5]
غیبت دردناک است. بنشینی و ببینی مادرت را چگونه شهید کردهاند؛
پدرت چهطور شهید محراب شده؛ نیاکانت چگونه بر دشتها، در خون تپیدهاند؛ این ها همه سخت است.
چشمانمان را بگشاییم. زمین که هیچگاه از حجت خدا خالی نمیشود.
اگر قصد یاری مولایمان حسین علیهالسلام را داریم، اکنون فرزند او حضرت مهدی علیهالسلام زنده است؛
فرزند آخرین ِحسین علیهالسلام.
همان که هر روز، اشک به چشم دارد و برای من و تو به درگاه خدا استغفار میکند.[6]
پس حواریان[7] مهدی کجایند؟ یاوران مهدی به سوی خدا، هماناناند که دوست دارند خدا را یاری کنند.
و خداوند خود آموخته است که چگونه میتوان او را یاری کرد:
﴿ ای کسانی که ایمان آوردهاید! یاوران خدا باشید؛ همان گونه که عیسی بن مریم حواریان را گفت: کیاناند یاوران من به سوی خدا؟ ﴾[8]
پس اگر کسی میخواهد خدا را یاری کند، باید امروز حجت خدا را یاری کند.
هر چند عاشورا تنها یک روز بود و هیچ روزی به مانند عاشورا و هیچ زمینی همتای کربلا نیست؛[9]
اما یاری امامِ زمان، امروز هم ممکن است و راه بر این توفیقِ بزرگ بسته نیست.
دشمنان همه صف به صف، کمر به خیانت و ظلم به حضرت مهدی علیهالسلام و دین او بسته اند و این ماییم که دست یاری خدای بی نیاز و حجت او پیش رویمان قرار گرفته است.
بشتابیم که بهشت را ارزان میفروشند.
نکند که آن را ارزان بفروشیم!…
[2].«فياليتني كنتُ معكم فافوز فوزاً عظيماً»:« پس اي كاش با شما مي بودم و با شما به رستگاري مي رسيدم»؛ مفاتيح الجنان، زيارت مطلقهي امام حسين عليه السلام.
[5]. در فرازي از دعاي ندبه مي خوانيم: بر من سنگين است كه من بر تو بگريم، در حالي كه ديگران تو را رها كردهاند (واصلاً به ياد تو نيستند.)
[6]. سيد بن طاووس، صداي امام عصر عليه السلام را شنيده اند كه سحرگاهي در سرداب مقدس در حال استغفار براي شيعيان خود بوده اند؛ بحارالانوار53: 303.
[8] . خداوند، بارها در قرآن، ما را خوانده تا او را ياري كنيم: ﴿ اِنْ تَنْصُرُوا اللهَ يَنْصُرْكُمْ… ﴾؛ محمد(47): 7. همه مي دانيم كه خدا بي نياز است و به خودي ِ خود حاجتي ندارد كه ما به او ياري رسانيم؛ پس معني ياري خدا چيست؟ آيهي 14 سورهي صف مفهوم ياري خدا را روشن مي سازد: ﴿ اي كساني كه ايمان آوردهايد! ياوران خدا باشيد، همان گونه كه عيسي بن مريم به حواريان گفت: چه كسان اند ياوران من به سوي خدا؟ حواريان گفتند: ماييم ياوران خدا…﴾ اين آيه نشان مي دهد كه حواريان قصد ياري خدا كردند و اين كار را از طريق ياريِ حجّت زمان خود- حضرت عيسي عليه السلام- انجام دادند. خدا در اين آيه ما را هم موظف كرده كه همانند حواريان او را ياري كنيم؛ يعني با ياري امام زمان خود؛ برگرفته از كتاب بياييد او را ياري كنيم: 134.
[9] . از اميرمؤمنان عليه السلام روايت شده كه: «انا اهل بيتٍ لا يقاس بنا احدٌ »:« ما اهل بيتي هستيم كه هيچ كس با ما قابل قياس نيست.» بنابراين بايد شديداً پرهيز كنيم از اين كه خود را با ائمّهي معصومين عليهم السلام و آن چه منسوب به آن بزرگواران است مقايسه كنيم. اين جمله مشهور شده كه «كل يوم عاشورا و كل ارضٍ كربلا»:« هر روز عاشورا و هر زميني كربلاست.» حال آن كه اين جمله اصلاً مدرك روايي معتبر ندارد و شايد از ساختههاي زيديّه باشد. بر خلاف آن، در روايت آمده كه روزي امام حسين عليه السلام به نزد امام حسن عليه السلام آمدند. هنگامي كه آن حضرت نظر به امام حسن عليه السلام نمودند، شروع به گريه كردند. امام حسن عليه السلام فرمودند: چه چيز تو را به گريه وا داشت؟ فرمودند: به خاطر رفتاري كه با تو مي كنند، مي گريم؛ پس امام حسن عليه السلام فرمودند:«…لا يوم كيومك يا ابا عبدالله»:« هيچ روزي همانند روز (شهادت) تو نيست.»
ثبت دیدگاه